و خدایی که در این نزدیکی ... نويسندگان دو شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 20:0 :: نويسنده : abolfazl
هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم که میکشی تو ز عبد فراری خود ناز . . . . الله تویی و ز دلم آگاه تویی / درمانده منم دلیل هرراه تویی گرمورچه ای دم زند اندر ته چاه / آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی . . . . .خداوندا برای همسایه که نان مرا ربود، نان برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . . . از درگه خود مکن ردم یا الله گفتم که من و این همه عصیان چه کنم؟ گفتی که بیا من آمدم یا الله . . . . روزی روزگاری خدا ما را آفرید ، تا آدم باشیم قصه ما به سر رسید . خدا به خواستش نرسید . . . . نظرات شما عزیزان:
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است و
خدا همچنان لبخند میزد پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|